افسردگی، علت بروز و علائم احساسی و رفتاری 8 نوع متفاوت آن + گزینه‌های درمان

در حالی که بسیاری از افراد، احساساتی نظیر غم و اندوه، بدخلقی یا بی‌حوصلگی در انجام کارها را هر از چند گاهی تجربه می‌کنند، برخی افراد این احساسات را با شدت بیشتر و برای مدت طولانی‌تری (هفته‌ها، ماه‌ها یا حتی سال‌ها) و گاهی بدون هیچ دلیل مشخصی تجربه می‌کنند. افسردگی فراتر از یک بی‌حوصلگی ساده و در واقع یک بیماری کاملاً جدی است که بر سلامت جسم و روان تأثیر می‌گذارد و به هیچ‌وجه نباید بی‌تفاوت از کنار آن گذشت.

depression فراتر از یک بی حوصلگی ساده و در واقع یک بیماری کاملاً جدی است

با ما همراه باشید تا در این مقاله با علائم افسردگی و احساسات و افکار ناشی از آن، گزینه‌های درمانی و همچنین 8 نوع مختلف این بیماری آشنا شوید.

افسردگی، پدیده‌ای شایع‌تر از انتظار

افسردگی نوعی اختلال روانی شایع است. به گزارش سازمان جهانی بهداشت، تا سپتامبر سال 2021 در کل دنیا، بیش از 280 میلیون نفر در سنین مختلف با Depression دست و پنجه نرم می‌کنند. درصد شیوع جهانی این بیماری در کل افراد بالغ 5 درصد و در سنین بالای 60 سال، 5.7 درصد گزارش شده است. این اختلال، عامل اصلی ناتوانی در انجام کارهاست و نقش بسزایی در “بار جهانی بیماری‌ها و صدمات” دارد.

منظور از بار جهانی بیماری‌ها و صدمات، محاسبه میزان تأثیرگذاری بیماری‌ها و صدمات بر اساس هزینه مالی، مرگ و میر، ناتوانی و سایر مواردی است که بیماری باعث بروز آن می‌شود.

به طور کلی، شیوع افسردگی در زنان بیشتر از مردان است. کشور ایران نمونه خوبی است که تفاوت شیوع این عارضه بین دو جنس زن و مرد را به وضوح نشان می‌دهد. بر اساس یک مطالعه در سال 2019، میزان شیوع کلی اختلال افسردگی اساسی (ماژور دیپرشن) در زنان 4.8 درصد و در مردان 2.3 درصد بود. این آمار حاکی از آن است که بروز این اختلال در زنان 1.95 برابر بیشتر از مردان است.

نمونه دیگر کشور استرالیا است. بنابر اعلام وزارت بهداشت استرالیا، سالانه حدود یک میلیون نفر در این کشور به دپرشن مبتلا می‌شوند. و از هر 6 زن و هر 8 مرد، یک نفر در دوره‌ای از زندگی خود افسردگی را تجربه خواهد کرد.

خوشبختانه افسردگی قابل درمان است و درمان‌های مؤثری نیز برای آن وجود دارد. فرد مبتلا هر چه زودتر درمان را شروع کند، به همان اندازه هم سریع‌تر بهبود می‌یابد.

علائم افسردگی

دیپرشن بر نحوه تفکر، احساس و عملکرد افراد تأثیر می‌گذارد. این بیماری، مدیریت روزانه کارها را دشوارتر می‌کند و باعث بروز اختلال در مطالعه، کار، روابط اجتماعی و عاطفی می‌شود. همچنین نحوه برخورد با فرد افسرده بسیار مهم است و دیگران باید در مواجهه با شخص افسرده بیش از پیش به کلمات و رفتار خود دقت کنند.

احساس غم و اندوه، درماندگی یا بی حوصلگی بیش از دو هفته زنگ خطر افسردگی است

اگر فردی بیش از دو هفته و در بیشتر مواقع احساس غم و اندوه، درماندگی یا بی‌حوصلگی داشته باشد یا علاقه و انگیزه خود را برای انجام بیشتر فعالیت‌های معمول از دست دهد و همچنین تعداد زیادی از علائم افسردگی را در حداقل سه مورد از موارد لیست زیر تجربه کرده باشد، می‌توان گفت که آن فرد دچار افسردگی شده است.

باید توجه داشته باشید که هر کسی ممکن است در دوره‌ای از زندگی خود، برخی از این علائم را داشته باشد و لزوماً به این معنا نیست که آن فرد به طور قطع به دپرشن مبتلا است. به همین ترتیب، تمام افرادی که دچار این اختلال هستند، ممکن است همه این علائم را به طور کامل نداشته باشند.

احساسات ناشی از افسردگی

شخص افسرده ممکن است احساسات و خصوصیات زیر را داشته باشد:

  • غمگین بودن
  • حس درماندگی
  • گناهکار دانستن خود
  • زودرنج و حساس شدن
  • آشفته و سراسیمه بودن
  • احساس سرخوردگی و ناکامی
  • نداشتن اعتماد به نفس
  • ناتوانی در تمرکز
  • بلاتکلیفی
  • ناراحتی
  • ناامیدی

افکار ناشی از افسردگی

فرد افسرده ممکن است افکار زیر را در ذهن داشته باشد:

  • من یک آدم بی‌عرضه هستم.
  • همیشه تقصیر من است.
  • هیچ چیز خوبی برای من اتفاق نمی‌افتد.
  • وجود من بی‌ارزش است.
  • هیچ چیز مثبتی در زندگی من وجود ندارد.
  •  شرایط هرگز تغییر نخواهد کرد.
  •  زندگی ارزش زیستن ندارد.
  •  نبودن من برای همه بهتر خواهد بود.

بی ارزش دیدن زندگی، جزو علائم فکری افسردگی است.

علائم رفتاری افسردگی

فرد مبتلا به دپرشن ممکن است علائم رفتاری زیر را داشته باشد:

  • از خانواده و دوستان نزدیکش دوری کند.
  • از بیرون رفتن از خانه اجتناب کند.
  • فعالیت‌های معمول و لذت‌بخش خود را رها کند.
  • وظایفش در محل کار یا تکالیف مدرسه‌اش را انجام ندهد.
  • به الکل و داروهای آرام‌بخش روی آورد.

علائم فیزیکی افسردگی

فرد مبتلا به این بیماری، ممکن است علائم جسمی زیر را داشته باشد:

  • احساس خستگی دائمی
  • احساس ضعف و بیماری
  • سردرد، معده درد یا دردهای عضلانی مکرر
  • دل‌پیچه و مشکلات گوارشی
  • از دست دادن یا تغییر اشتها
  • کاهش یا افزایش قابل توجه وزن
  • اختلال خواب

دلایل بروز افسردگی

در حالی که علت دقیق بروز افسردگی هنوز کشف نشده است، چند عامل را می‌توان با بروز آن مرتبط دانست. به طور کلی دیپرشن صرفاً ناشی از یک اتفاق خاص نیست، بلکه مجموعه‌ای از عوامل زیستی، روان‌شناختی، اجتماعی و سبک زندگی افراد در شکل‌گیری و بروز این اختلال موثر هستند.

عوامل فردی زمینه‌ساز ابتلا به افسردگی

عوامل فردی که خطر بروز این بیماری را افزایش می‌دهند، عبارت‌اند از:

برخی افراد از نظر ژنتیکی بیشتر در خطر ابتلا به دپرسیون قرار دارند

  • سابقه خانوادگی: افسردگی ممکن است ارثی باشد. برخی افراد از نظر ژنتیکی بیشتر در خطر ابتلا قرار دارند. با این حال، این بدان معنا نیست که اگر والدین یا بستگان نزدیک یک فرد به این بیماری مبتلا شده باشند، آن فرد هم در آینده حتماً آن را تجربه خواهد کرد.
  • شخصیت: برخی از افراد ممکن است به دلیل شخصیت خاصی که دارند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به دپرشن باشند؛ به خصوص اگر همیشه بیش از حد در مورد همه چیز نگران باشند، اعتماد به نفس خوبی نداشته باشند، نسبت به انتقادات شخصی حساس باشند، کمال‌گرا، خود سرزنش‌گر یا منفی‌نگر باشند.
  • بیماری‌های جدی: ابتلا به بیماری‌های جدی از دو طریق موجب بروز افسردگی می‌شود؛ اول اینکه ممکن است به طور مستقیم باعث ایجاد افسردگی شود و دوم اینکه به واسطه استرس و نگرانی‌های مربوط به بیماری، شرایط بروز این اختلال فراهم شود؛ به ویژه اگر فرد ناچار باشد برای مدتی طولانی یک بیماری یا درد مزمن را تحمل کند.
  • مصرف مواد مخدر و الکل: مصرف مواد مخدر و الکل موجب بروز افسردگی می‌شود. ابتلا به این اختلال نیز ممکن است موجب روی آوردن افراد به مصرف این مواد شود. بسیاری از افراد افسرده، درگیر اعتیاد به الکل یا مواد مخدر نیز هستند.

ارتباط رویدادهای زندگی با بروز افسردگی

تحقیقات نشان می‌دهد برخی مشکلات ادامه‌دار نظیر بیکاری طولانی مدت، قرار گرفتن در یک رابطه سوءاستفاده‌گرانه، ناسالم و بدون حمایت، تنهایی مداوم، انزوای طولانی‌مدت (مانند شرایط قرنطینه در دوران شیوع کرونا که با عنوان تب کابین نیز شناخته می‌شود) یا مواجهه طولانی با استرس در محل کار ممکن است خطر بروز افسردگی را افزایش دهد.

اتفاقات مهم و ناگوار زندگی مانند از دست دادن عزیزان، از دست دادن شغل، پایان یک رابطه عاطفی یا طلاق زناشویی یا تشخیص ابتلا به یک بیماری سخت ممکن است موجب بروز این بیماری شود؛ به ویژه در افرادی که به دلیل عوامل ژنتیکی، تکاملی یا سایر عوامل فردی بیشتر در معرض خطر این بیماری قرار دارند.

لازم به یادآوری است که این اختلال روان تنها منحصر به افراد بالغ نیست. افسردگی در نوجوانان و کودکان نیز مسئله‌ای مهم و بسیار نیازمند توجه و درمان است. این بیماری حتی می‌تواند کودکان سه ساله را نیز درگیر کند.

مسئله شایع دیگری که در تمام جوامع امروزی خطر ابتلا به این بیماری را افزایش می‌دهد، پدیده شرم از بدن است. تن‌شرمی در تمام سنین از کودکی تا کهنسالی می‌تواند عامل بروز دیپرشن باشد.

تغییرات در مغز

اگرچه تحقیقات زیادی در خصوص این اختلال پیچیده انجام شده است، هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که ما از آن بی‌اطلاع هستیم. افسردگی صرفاً نتیجه عدم تعادل شیمیایی در بدن نیست؛ به طور مثال، به این دلیل که فردی یک ماده شیمیایی خاص را بیش از حد در مغز خود دارد یا برعکس، آن ماده را به اندازه کافی در مغز خود ندارد، نمی‌توان او را مستعد ابتلا به این بیماری دانست. با این حال، اعتقاد بر این است که اختلال در روند طبیعی پیام‌رسانی شیمیایی بین سلول‌های عصبی مغز در بروز افسردگی نقش دارد.

برخی از عواملی که منجر به تنظیم نادرست خلق‌وخو در مغز می‌شوند، عبارت‌اند از:

  • آسیب‌پذیری ژنتیکی
  • عوامل استرس‌زای شدید در زندگی
  • مصرف بعضی از داروها، مواد مخدر و الکل
  • برخی بیماری‌ها

درمان افسردگی

درمان دپرشن معمولاً ترکیبی از خودمراقبتی، جلسات گفتگو درمانی و مشاوره و درمان دارویی است. بیشتر داروهای ضد افسردگی جدید روی انتقال دهنده‌های شیمیایی مغز به‌ویژه سروتونین و نورآدرنالین (یا نوراپی‌نفرین) تأثیر می‌گذارند که مسئول انتقال پیام‌ها بین سلول‌های مغز هستند. این روندی است که گمان می‌رود نحوه عملکرد داروی ضد افسردگی باشد. این داروها با متعادل کردن انتقال دهنده‌های شیمیایی مغز، می‌توانند وضعیت احساسی، خلقی، روند خواب و اشتهای فرد را بهبود ببخشند.

نکته بسیار مهم در مورد مصرف داروی ضد افسردگی، انتخاب صحیح نوع و دوز دارو و همچنین ترکیب احتمالی داروها است که برای پیشگیری از عوارض جدی، باید حتماً توسط پزشک انجام شود. بنابراین تحت هیچ شرایطی خودسرانه دارو مصرف نکنید. حتی اگر دارویی برای فرد دیگری که می‌شناسید مفید بوده، دلیل بر این نیست که برای شما هم مناسب باشد.

گاهی اوقات ممکن است برای افرادی که افسردگی شدید دارند و با تغییر سبک زندگی، حمایت اجتماعی، درمان‌های روان‌شناختی و دارو بهبود نیافته‌اند، سایر درمان‌های پزشکی مانند تحریک مغناطیسی مغز از طریق جمجمه (Transcranial Magnetic Stimulation: TMS) و درمان با شوک الکتریکی (Electroconvulsive Therapy: ECT) تجویز شود. این روش‌های درمانی نیز بر روند پیام‌رسانی شیمیایی بین سلول‌های عصبی مغز اثر دارند، با این حال نحوه دقیق اثربخشی این درمان‌ها همچنان در حال بررسی است.

چرا باید علائم افسردگی را جدی گرفت؟

افسردگی در اغلب مواقع بدون تشخیص باقی می‌ماند و در صورت عدم درمان ممکن است ماه‌ها یا حتی سال‌ها ادامه داشته باشد. مهم است که در اسرع وقت به دنبال راهی برای مقابله با آن باشید؛ زیرا هر چه فرد سریع‌تر تحت درمان قرار گیرد، به همان اندازه زودتر بهبود می‌یابد.

افسردگی درمان‌نشده ممکن است تأثیرات منفی بسیاری بر زندگی فرد داشته باشد؛ ازجمله مشکلات جدی در برقراری ارتباط با اعضای خانواده و سایر روابط اجتماعی و عاطفی، مشکل در یافتن و حفظ شغل و مشکلات اعتیاد به مواد مخدر و الکل. دپرشن تنها یک بیماری مربوط به روان نیست و در صورتی که درمان نشود صدمات جسمی قابل توجهی نیز به جا می‌گذارد.

برای درمان افسردگی یک روش اثبات‌شده قطعی وجود ندارد. با این حال، درمان‌های مؤثر و متخصصان حرفه‌ای بسیاری هستند که می‌توانند به افراد در مسیر بهبودی و رهایی از این بیماری کمک کنند. همچنین کارهای زیادی وجود دارد که افراد مبتلا به افسردگی می‌توانند انجام دهند تا در روند بهبودی و حفظ حال خوب به آن‌ها کمک کند. نکته مهم، یافتن درمان درست و متخصصان متناسب با نیازهای بیمار است.

تاثیر مشاوره و روان‌درمانی از طریق گفتگو در درمان دپرشن ثابت شده است. فرد مبتلا هرقدر زودتر برای درمان اقدام کند، سریع‌تر و ساده‌تر سلامت خود را باز می‌یابد.

انواع افسردگی

این اختلال انواع متفاوتی دارد. علائم مربوط به هر یک از انواع آن، از افسردگی نسبتاً جزئی تا افسردگی بسیار شدید ممکن است متفاوت باشد.

1) افسردگی اساسی یا ماژور (Major Depressive Disorder)

افسردگی اساسی یا ماژور

اختلال افسردگی اساسی یا ماژور یک اصطلاح فنی است که پزشکان و محققان برای توصیف رایج‌ترین نوع افسردگی از آن استفاده می‌کنند. اصطلاحات دیگری که گاهی اوقات استفاده می‌شوند عبارت‌اند از: افسردگی تک‌ قطبی یا افسردگی بالینی. به طور کلی دیپرشن را می‌توان خفیف، متوسط یا شدید توصیف کرد.

2)مالیخولیا (Melancholy)

مالیخولیا یک اصطلاح قدیمی برای افسردگی است و هنوز هم گاهی برای توصیف نوع شدیدتر افسردگی استفاده می‌شود؛ جایی که بسیاری از علائم فیزیکی دپرشن به طور خاصی مشهود است؛ برای مثال، یکی از اصلی‌ترین علائم فرد مبتلا به مالیخولیا این است که فرد به‌وضوح آهسته‌تر حرکت می‌کند یا تغییرات چشمگیری در الگوی خواب و اشتهای او به وجود می‌آید. همچنین فرد مبتلا به مالیخولیا روحیه افسرده‌ای دارد که با از دست دادن کامل حس لذت در انجام تمام کارها یا تقریباً همه چیز مشخص می‌شود.

3) افسرده‌خویی (دیس‌تایمی) (Dysthymia)

علائم دیس‌تایمی که گاهی اوقات اختلال افسردگی مداوم نامیده می‌شود، شبیه علائم افسردگی اساسی است، اما شدت آن کمتر و ماندگارتر است. فرد باید بیش از دو سال دچار افسردگی خفیف باشد تا دیس تایمی تشخیص داده شود.

4) افسردگی روان‌پریشانه (سایکوتیک) (Psychotic Depression)

گاهی اوقات افراد مبتلا به افسردگی ممکن است ارتباط خود را با دنیای واقعی از دست بدهند. این علائم شامل توهم (دیدن یا شنیدن چیزهایی که وجود ندارند) یا هذیان و باورهای نادرست است (اعتقادات غیرواقعی که تشابهی به باورهای دیگران ندارد)؛ مانند اعتقاد به اینکه آدم بدی هستند، تحت نظر یا تحت تعقیب قرار دارند یا همه ضد آن‌ها هستند. این اختلال به عنوان افسردگی روان پریشانه شناخته می‌شود.

5) افسردگی قبل و بعد از زایمان

زنان در دوران بارداری (که با عنوان دوره قبل از زایمان نامیده می‌شود) و در سال بعد از زایمان (که دوره پس از زایمان نامیده می‌شود) در معرض خطر افسردگی قرار دارند. این بازه زمانی (یعنی از بارداری تا یک سال پس از تولد نوزاد) با عنوان دوره پری‌ناتال perinatal period شناخته می‌شود. دلایل بروز افسردگی پس از زایمان ممکن است پیچیده باشد و اغلب نتیجه مجموعه‌ای از عوامل مختلف است.

افسردگی پس از زایمان

در روزهای نخست پس از تولد نوزاد، بسیاری از زنان افسردگی پس از زایمان (baby blues) را تجربه می‌کنند که یک اختلال شایع وابسته به تغییرات هورمونی است و تا 80 درصد از زنان را پس از زایمان تحت تأثیر قرار می‌دهد.

افسردگی پس از زایمان یا استرس عمومی در راستای سازگاری با تغییرات بارداری یا عادت به نوزاد جدید، تجربه‌ رایجی است اما با افسردگی واقعی (depression) تفاوت دارد.

افسردگی واقعی طولانی‌تر است و ممکن است نه‌تنها مادر، بلکه رابطه او با نوزاد، رشد نوزاد، رابطه مادر با همسر و سایر اعضای خانواده را تحت تأثیر قرار دهد. از هر 10 زن، یک نفر در دوران بارداری دچار افسردگی می‌شود. این آمار در سه ماه اول پس از زایمان به 16 درصد افزایش می‌یابد.

6) اختلال دو قطبی (Bipolar Disorder)

اختلال دو قطبی در گذشته به عنوان «افسردگی – شیدایی» شناخته می‌شد؛ زیرا فرد دوره‌های افسردگی و شیدایی (جنون) را همراه با دوره‌های خلق‌وخوی طبیعی بین این دو دوره تجربه می‌کند. علائم شیدایی متضاد علائم افسردگی است و ممکن است از نظر شدت متفاوت باشد. این علائم عبارت‌اند از:

  • حال بسیار خوب
  • داشتن انرژی فراوان
  • افکار مسابقه‌ای (الگوهای فکری با حرکت سریع و معمولاً تکرارشونده که ممکن است طاقت‌فرسا باشد.)
  • کاهش نیاز به خواب
  • تند صحبت کردن
  • مشکل در تمرکز برای انجام کارها
  • احساس ناکامی و تحریک‌پذیری

در اختلال دو قطبی، حالات غم و شادی صرفاً یک تجربه گذرا نیستند.

این حالات صرفاً یک تجربه گذرا نیست. گاهی اوقات ارتباط فرد با دنیای واقعی مختل می‌شود و به دنبال آن فرد دچار توهم یا هذیان می‌شود؛ به ویژه درباره ایده‌ها، توانایی‌ها یا اهمیت آن‌ها. سابقه وجود اختلال دو قطبی در خانواده، خطر ابتلا به آن را افزایش می‌دهد.

از آنجایی که اختلال دو قطبی دوره‌های افسردگی را نیز شامل می‌شود، خیلی غیر معمول نیست که فرد دچار اختلال دو قطبی با تشخیص اشتباه به عنوان فرد مبتلا به افسردگی اساسی در نظر گرفته شود تا زمانی که یک حالت شیدایی یا شیدایی خفیف از خود بروز دهد. اختلال دو قطبی همچنین ممکن است گاهی اوقات با دیگر اختلالات روانی مانند اسکیزوفرنی (schizophrenia) اشتباه گرفته شود.

درمان اختلال دو قطبی اغلب با افسردگی اساسی تفاوت دارد؛ بنابراین، بهتر است زمانی که فردی از نظر افسردگی ارزیابی می‌شود، وضعیتش در خصوص دچار بودن به این اختلال هم بررسی شود.

7) اختلال خلق ادواری یا سیکلوتایمی (Cyclothymia)

اختلال خلق ادواری نوعی بیماری نادر است که اغلب به عنوان نوع خفیف‌تری از اختلال دو قطبی توصیف می‌شود. احوالات فرد مبتلا به اختلال خلق ادواری حداقل طی دو سال دچار نوسانات مزمن می‌شود که شامل دوره‌های هیپومانیا (سطح خفیف تا متوسط شیدایی) و دوره‌هایی با علائم افسردگی است که بین آن‌ها دوره‌های بسیار کوتاهی (کمتر از دو ماه) با حال عادی هم دیده می‌شود. علائم اختلال خلق ادواری برای مدت زمان کوتاه‌تری وجود دارند، شدت کمتری دارند و طبق روند معمول نیستند؛ بنابراین، با معیارهای اختلال دو قطبی یا افسردگی عمده تناسبی ندارند.

8) اختلال عاطفی فصلی (Seasonal Affective Disorder: SAD)

اختلال عاطفی فصلی نوعی اختلال خلقی است که الگوی فصلی دارد. علت آن مشخص نیست، اما ممکن است به تغییر میزان قرار گرفتن در معرض نور در فصول مختلف مرتبط باشد. اختلال عاطفی فصلی با اختلالات خلقی (دوره‌های افسردگی یا شیدایی) توصیف می‌شود که در یک فصل خاص شروع می‌شود و پایان می‌یابد. افسردگی‌ای که فقط در زمستان اتفاق می‌افتد، شایع‌ترین حالتی است که در آن افراد اختلال عاطفی فصلی را تجربه می‌کنند.

اختلال عاطفی فصلی در زمستان

اختلال عاطفی یا افسردگی فصلی معمولاً پس از آنکه فرد علائم مشابهی را در زمستان به مدت دو یا چند سال پیاپی در روحیات خود مشاهده کرد، تشخیص داده می‌شود. افراد مبتلا به اختلال عاطفی فصلی اغلب دچار کمبود انرژی هستند، زیاد می‌خوابند، پرخوری می‌کنند، اضافه وزن و علاقه افراطی به مصرف کربوهیدرات دارند.

اختلال عاطفی فصلی بیشتر در کشورهایی دیده می‌شود که روزهای کوتاه و شب‌های بلند دارند؛ مانند مناطق آب و هوایی سرد در نیم‌کره شمالی.

کلام آخر

افسردگی ممکن است در هر زمان و مکانی و برای هر کسی رخ دهد. لطفاً هرگاه احساس کردید یکی از علائم آن را دارید، بدون کوچک‌ترین تردیدی و خیلی سریع به دنبال کمک حرفه‌ای باشید. این یک بیماری است و مانند سایر مشکلات سلامتی، به هیچ عنوان خجالت‌آور نیست. نکته ضروری این است که هرچه سریع‌تر تشخیص داده و درمان شود. همه انسان‌ها شایسته شاد بودن هستند.

تجربه شما

اگر شما یا فردی از اطرافیان و نزدیکان‌تان هم با این مشکل درگیر بوده یا هستید، در مورد تجربیات‌تان در قسمت نظرات برای ما و سایر مخاطبان بنویسید. همچنین اگر پرسشی در زمینه افسردگی دارید مطرح کنید تا پاسخگوی شما دوستان عزیز باشیم.

 

5/5 - (7 امتیاز)
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها